عطر من

ساخت وبلاگ

صدای سکوت را بشنو

دویدن هایم را دریاب

وجودم متزلزل است

بی تابم

می لغزم

آغوش؛

شاید کمی آغوش چاره باشد

یا حتی صدا؛

صدای تو

وجودم در تنگ ترین لحظه های نبودنت

به یک حس هم راضیست

حس تو

حس کردن تو

حس کردن دلتنگی تو،

شاید برای من

شاید حافظه تو که مرا،

آغوش مرا،

عطر مرا،

به یادآورده است

آغوش تو

آغوش من

همه برایم یادآور تنهاییست

و اشک های من

در شلوغ ترین شب های سرد

و اشک های من

در بی رمق ترین شب های گرم

و بی تو

آغوش من بی تو

اشک های من شاهدند

بر عطرهایی که بوییدم

و همه محو شده بودند

و بی تابی های شبانه،

بی تو برجا بود

و گویا

هیچ چیز؛

هیچ چیز خفقان آوری

یارای تمام کردن

این درد را

ندارد

و خنده ها

لبخندها

شادی ها

آدم ها

گاهی محو می شوند

و هاله ای از تو

بر تنهایی هایم

سایه می افکند

و دردی را دامن می زند

که نشانه اش

این نوشته طولانیست

که مزین به اشک هاییست

که امید دارد

شاید

لحظه ای

تو نیز

ذره ای

دلتنگ باشی

+  سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۴۰۲ | 23:46 | آن شرلی  | 

دوری...
ما را در سایت دوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : annesherli بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 18:36